دفاع و حمایت از امام علی علیه السلام
در بیعت با خلیفه اول سه گروه از قبول بیعت با ابوبکر امتناع کردند:
اول: گروه انصار، که در سقیفه حضور داشتند و هر چند در ابتدا از بیعت با ابوبکر خودداری کردند، ولی مسائلی موجب شد تا بیشتر آنها در همان جلسه به ابوبکر دست بیعت دهند.
دوم: بنی امیه و در رأس آنها ابوسفیان، که منتظر رسیدن به پست و مقام و منصب بودند و در عصر جاهلیت، مقداری از آن برخوردار بودند.
سوم: بنی هاشم و تعدادی دیگر از مسلمانان مانند عمار، سلمان، مقداد و ابوذر و دیگران.
مشکل انصار تا حد زیادی به نفع خلیفه حل شد، بنی امیه نیز با تطمیع مالی و مقام و منصب حکومتی بیعت کردند؛ اما مشکل بنی هاشم همچنان باقی بود، هر چند حزب حاکم در جلب رأی و نظر آنان نیز تلاش زیادی کرد و حتی چند شب بعد از بیعت در سقیفه به منزل عبداللّه بن عباس رفتند و پیشنهاد پست و حکومت به او و دیگر افراد خانواده اش را داده اند اما مورد قبول او قرار نگرفت و ابن عباس مسئله را به امام علی علیه السلام واگذار کرد و هیچ یک از بنی هاشم ـ تا امام بیعت نکرد ـ دست بیعت به ابوبکر ندادند. و تا حضرت زهرا زنده بود، امام نیز بیعت نکرد. به همین جهت حزب حاکم چاره دیگری اندیشید و به فکر تهدید افتاد.(3)
(4)
صحبت کرد و فرمود:
«اَیُّهَا الضّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ماذا تَقُولُونَ وَ اَیُّ شَیْ ءٍ تُریدُونَ؟ یا عُمَرُ اَما تَتَّقِی اللّه َ؟ تَدخُلُ عَلی بَیْتی؟ اَبِحِزْبِکَ الشَّیْطان تُخَوِّفُنی وَ کانَ حِزبُ الشَّیْطانِ ضَعیفا؛(5) ای گمراهان و دروغگویان چه می گویید و چه می خواهید؟ ای عمر! آیا از خدا نمی ترسی؟ می خواهی وارد خانه من شوی؟ آیا با حزبت که حزب شیطان است مرا می ترسانی، در حالی که حزب شیطان ناتوان است.»
و هنگامی که امام علیه السلام را با زور به طرف مسجد می بردند، حضرت زهرا علیهاالسلام با اینکه صدمه دیده بود خود را به میان آنان و امام علیه السلام رساند و فرمود:
«وَاللّه ِ لااَدَعُکُمْ تَجُرُوّنَ اِبنَ عَمّی ظُلْما؛(6) به خدا سوگند نمی گذارم پسر عموی مرا [ظالمانه به سوی مسجد[ بکشانید.»
و بعد از آنکه امام علیه السلام را آنچنان به مسجد بردند، حضرت وارد مسجد شد و با تهدیدی جدی فرمود:
«خَلُّوا عَنْ اِبْنِ عَمّی فَوَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخِلُّوا عَنْهُ لاََنْشُرَنَّ شَعری وَ لاََضَعَنَّ قمیصَ رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله عَلی رَأسی وَ لاََصْرُخَنَّ اِلَی اللّه ِ تَبارَکَ وَ تَعالی؛(7) پسر عمویم را رها کنید. قسم به آن خدایی که محمد صلی الله علیه و آله را بر حق برانگیخت، اگر از او دست برندارید گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر سرافکنده و در برابر خدا فریاد خواهم زد.»
و هنگامی که سلمان فارسی با اشاره امام علیه السلام از آن بانوی بزرگوار خواست تا نفرین نکند و به منزل برگردد، خطاب به سلمان این چنین فرمود:
«یُریدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ علیه السلام وَ ما عَلی عَلِیٍّ علیه السلام صَبْرٌ؛(8) می خواهند علی علیه السلام را به قتل برسانند و [من] بر قتل علی علیه السلام صبر ندارم.»
خلیفه و دیگران که مرعوب دفاع و حمایت جدی آن بانوی بزرگوار از امام علیه السلام شدند، به ناچار امام علیه السلام را آزاد کردند و حضرت زهرا با دیدن امام علیه السلام به او چنین عرض کرد:
«روُحی لِروُحِکَ الْفِداءُ وَ نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوَقاءُ یا اَبَاالْحَسَنِ اِنْ کُنْتَ فی خَیْرٍ کُنْتُ مَعَکَ وَ اِنْ کُنْتَ فی شَرٍّ کُنْتُ مَعَکَ؛(9)
بود.»
1. برای آشنایی با ویژگیهای حضرت امام علیه السلام از نگاه حضرت زهرا علیهاالسلام ر.ک: خطبه حضرت در جمع زنان مدینه. برای استفاده از متن شرح و تفسیر دو خطبه آن حضرت که یکی را در مسجد مدینه و دیگری در جمع زنان مدینه ایراد فرمود، ر.ک: الاحتجاج، ج1، ص253 ـ 293 و شرح نهج البلاغه، ج16، ص210 به بعد و شرح خطبه حضرت زهرا، سید عزالدین زنجانی در دو جلد و قطره ای از دریا، علی ربانی گلپایگانی.
2. ویژگیها، آثار و برکات رهبری امام علیه السلام را در خطبه حضرت در جمع زنان مدینه ببینید، در ادامه بحث چند مورد در حد اشاره بیان خواهد شد.
3. ر.ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج2، ص21 به بعد و ج 6، ص5 ـ 52؛ الامامة و السیاسة، ج 1، ص 32 ـ 33؛ فروغ ولایت، جعفر سبحانی، بخش چهارم وپنجم، ص 145 ـ 193.
4. برای اطلاع بیشتر از چگونگی بردن امام به مسجد جهت بیعت و اهانت به اهل بیت پیامبر و آتش زدن درب منزل حضرت زهرا علیهاالسلام ر.ک: فروغ ولایت، جعفر سبحانی، بخش چهارم، فصل سوم، ص 179 ـ 194؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 6، ص47 ـ 49؛ امام علی بن ابی طالب، عبدالفتاح عبدالمقصود، ج 1، فصل 15، ص 321 ـ 328.
5. بحارالانوار، ج 53، ص18.
6. نهج الحیاة، ص 152، ح 68.
7. بحارالانوار، ج 43، ص47؛ روضه کافی، ج 8، ص238 با اندکی تفاوت.
8. تفسیر عیاشی، ج2، ص66 و 67.
9. نهج الحیاة، ص159، ح 75.
صفحات: 1· 2